بلدرچين به گروه بزرگي شامل چندين سرده از پرندگان كوچك از راسته ماكيانسانان گفته ميشود. اين پرندگان شناختهشدهترين گونههاي راستهٔ ماكيانسانان هستند. آنها به دو بخش بلدرچينهاي بر جديد (تيرهٔ Odontophoridae) و بلدرچينهاي بر قديم (تيرهٔ Phasianidae) تقسيم ميشوند.
بلدرچينها جثهٔ كوچك دارند و زندگي بر روي زمين را ترجيح ميدهند. از دانهها و نيز حشرات و ديگر جنبندگان كوچك تغذيه ميكنند. بر روي زمين لانه ميسازند و بر پروازهاي كوتاه و سريع قادر ميباشند.
برخي گونهها همچون بلدرچين ژاپني و بلدرچين معمولي پرندگاني مهاجرند و توانايي پرواز در مسافتهاي طولاني را دارند. در برخي كشورها برخي گونههاي بلدرچين در تعداد زياد پرورش داده ميشوند تا از تخم و گوشت آنها استفاده شود يا حتي در شكارگاهها رها شوند. اين پرنده در سكونتگاههاي خود هم توسط انسانها بطور گستردهاي شكار ميشود تا از گوشت و پرهايش استفاده شود.
پراكندگي گسترده و فراواني نِسبي اين پرنده در خاورميانه با نامهاي مختلف براي آن در ميان فارسيزبانان همراه بودهاست. بهجز «بلدرچين» كه واژهاي در اصل تركي و اصليترين نام اين پرنده است. واژهٔ «كَرَك» در متون فارسي ميانه و نيز در گويش هراتي و گويشهاي زبان كردي، در فارسي جديد بهويژه در گويش كرماني واژهٔ «بدبده»، در فارسي كلاسيك واژهٔ «وَرْتِج/وَرْتيج/وَرْديج» و در مازندران و برخي مناطق گيلان و سمنان «وَرده» از نامهاي ديگر اين پرنده است. در زبان گيلكي نيز آن را «وُشُم/وُشوم» مينامند و سومين پادشاه زياري را به جهت علاقهاش به شكار بلدرچين وشمگير مينامند. در عربي از واژههاي «سَماني» و «سَلويٰ» استفاده ميشود كه به فارسي نيز راه يافتهاست. لامعي گرگاني شاعر سدهٔ پنجم ميسرايد:
باران و برف بارد بَر ما كنون زِ ابر چون بر بني سرائيل از آسمانْ سَمانعنوان اين پرنده در ويكيپدياي تاجيكي «بيدانه» است. به جز اين مورد واژههايي كه تاجيكها براي ناميدن اين پرنده به كار ميبرند دقيقاً واژههاييست كه در سطرهاي پيش آمد: ورتيش، وريشك، كَرَك، سَلويٰ و وُ شم.
به روايت عهد عتيق (سِفْرِ خروج ۱۳:۱۶، سفر اَعداد ۳۱–۳۳:۱۱) بلدرچين يكي از مائدههاي آسماني بود كه يهوه براي اسرائيليان سرگردان پس از مهاجرت از مصر فرو فرستاد. به اين موضوع در قرآن (بقره: ۵۷، اَعراف: ۱۶۰ و طه: ۸۰) نيز اشاره شدهاست. اين پديده با توجه به مهاجرت بلدرچينها از منطقه مديترانه قابل تبيين است. اين پرندهها هر سال بهار در گلههاي پرشمار از مسير صحراي سينا از آفريقا به اروپا و آسيا مهاجرت ميكنند و در پائيز مسير رفته را بازميگردند. از آنجا كه اين پرندگان در ارتفاع بسيار كم پرواز كرده و خيلي زود خسته ميشوند و بر زمين مينشينند، به راحتي شكار ميشوند.[۲]
در برخي كتب قديمي از جمله برهان قاطع افسانهاي دربارهٔ بلدرچين نقل شده كه خاستگاه وي را از دريا ميداند. مرتضي زبيدي در اين مورد مينويسد: «سُماني (بلدرچين) … از پرندگان مهاجر است، ولي دانسته نيست از كجا ميآيد. حتي برخي ميگويند كه از درياي شور بيرون ميآيد، و ديده ميشود كه با بالي فرورفته در آب دريا و بال ديگر مانند بادباني گسترده بر روي آب، بر سطح دريا پرواز ميكند…» اين افسانه از آنجا نشأت گرفته كه چون بلدرچين توانايي جسمي براي پروازهاي طولاني را ندارد در فصل مهاجرت از بادهاي موافق براي پروازهاي كمك ميگيرد و گلههاي بزرگ بلدرچين در پاييز از اروپا به شمال آفريقا و شرق مديترانه كوچ ميكنند و در بهار به اروپا بازميگردند. در هنگام عبور از مديترانه اغلب خسته شده به دريا ميافتند و با همان روشي كه زبيدي آورده: «با بالي فرورفته در آب دريا و بال ديگر مانند بادباني گسترده بر روي آب» خود را به ساحل ميرسانند. تا دهه ۱۳۲۰/۱۹۴۰ هر سال در دو فصل بهار و پائيز ميليونها بلدرچين در سواحل مديترانه بدينسان گرفته ميشد ولي شمار آنها از آن پس كاهش يافتهاست.[۳]
اين پرنده را در عربي كلاسيك، «قَتيل الرَّعد» مينامند، زيرا تصور ميكنند از شنيدن غُرّش آذرخش از ترس ميميرد.
در فارسي نيز آن را «بَدبَده» ناميدهاند چرا كه بر پايه افسانهاي ايراني اين پرنده بهناحق دانهاي گندم از مال كودك صغيري خورد، و سپس از اين كارِ بد خود پشيمان شده، دائماً تكرار ميكند كه «بَد بَده» [=] كار بَدْ بد است. در واقع صداي آوازش به تكرار واژهٔ بَدبَد ميماند كه همين صوت سرچشمهٔ پديد آمدن داستان افسانهوار فوق گرديد.
ادمه مطلب لينك زير:
بلدرچين
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۵ آذر ۱۳۹۸ساعت:
۰۳:۵۱:۴۳ توسط:مبينا كاظمي موضوع:
استامينوفن (به انگليسي: Acetaminophen) يا پاراستامول (Paracetamol)
رده درماني: داروهاي مسكن
اشكال دارويي: قطره، قرص، شربت و شياف كه عمدتاً به صورت قرص هست
استامينوفن دارويي مسكن و تببُر است كه بهطور گسترده مورد استفاده قرار ميگيرد.
كاربرداستامينوفن بهخوبي قابل تحمل بوده و مانند آسپرين عوارض جانبي بسياري ندارد و از آنجاكه براي خريد و مصرف استامينوفن نيازي به نسخه پزشك نيست، اين دارو به صورت آزاد[پ ۱] در دسترس همگان است. اين دارو معمولاً براي درمان تب، سردرد و دردهاي خفيف استفاده ميشود. در صورتي كه پاراستامول به همراه ضدالتهابهاي غيراستروئيدي[پ ۲] استفاده شود، ميتواند در درمان دردهاي شديد نيز مؤثر باشد. استامينوفن معمولاً در بيشتر نسخههاي تجويز شده، براي درمان سرماخوردگي و آنفلوآنزا بهكار ميرود. مصرف بسيار بيش از حد آن ميتواند به مسمويت كبدي منجر شود. مهمترين علت نارسايي برقآساي كبد در غرب، مسموميتهاي ناشي از پاراستامول است. اين دارو عامل اصلي بسياري از زيادهروي در مصرفها[پ ۳] در ايالات متحده، انگلستان، نيوزلند و استراليا است.[۱][۲] مشروبات الكلي خطر مسمويت با پاراستامول را افزايش ميدهند.
در قرون وسطي تركيبات موجود در پوست درخت بيد سفيد (گروهي از مواد شيميايي به نام ساليسينات، كه بعدها به تكامل و ظهور آسپرين منجر شدند) و همچنين تركيبات موجود در پوست درخت اوكاليپتوس به عنوان مواد كاهنده حرارت شناخته ميشدند.[۳] پوست درخت اوكاليپتوس در ساخت گنهگنه براي درمان مالاريا به كار رفت كه خود گنهگنه خاصيت كاهش سطح حرارت بدن را داراست. تلاشها براي پالايش و جداسازي اسيد ساليسيليك و ساليسيلين تا اواخر قرن نوزدهم ميلادي ادامه داشت تا اينكه فيلكس هوفمان[پ ۴] شيميدان شركت آلماني باير، اين تلاشها را به سرانجام رساند. چهل سال پيش از هوفمان، فريدريك گيرهارد[پ ۵] دانشمند و شيميدان فرانسوي اين كار را كرده بود ولي بهدليل اينكه گمان ميبرد جداسازي اين مواد از يكديگر امكانپذير نميباشد از ادامه كار منصرف شد.[۴] هنگامي كه در دهه هشتاد قرن نوزدهم درختان اوكاليپتوس كمياب شدند جستجو براي يافتن جايگزين آغاز شد. در سال ۱۸۸۶ پروفسور أدولف كوسمال[پ ۶] در دانشگاه استراسبورگ در حال مطالعه بر روي تأثيرات ماده ضد انگل نفتالين بود، هنگامي كه نفتالين موجود در آزمايشگاه تمام شد دو تن از همكاران جوانش به نامهاي أرنولد كان[پ ۷] و پل هپ[پ ۸] براي تهيه نفتالين به داروخانه رفتند ليكن داروساز به اشتباه اسيتانيليد را به جاي نفتالين به آنها فروخت. آنان پس از مطالعه، از اثرات كاهنده حرارت اسيتانيليد شگفتزده شدند و به لطف اشتباه داروساز، خواص كاهنده حرارت استانيليد كشف گرديد.[۵] اما خواص ضد درد اسيتانيليد، سالهاي زيادي پس از اين ماجرا كشف شد. اسيتانيليد در واقع پدر پاراستامول و فيناسيتين است.[۶] دكتر هپ برادري داشت كه در شركت كوچكي به نام «كاله و شركاء» كه توليدكننده اسيتانيليد بود، فعاليت ميكرد.[۷] او به دكتر هپ پيشنهاد داد اين يافته جديد را براي رقابت با ساير كاهندههاي حرارت موجود، مانند اسيد ساليسيليك، روانه بازار كند. پس از آن اسيتانيليد با نام تجاري آنتي فيبرين[پ ۹] وارد بازار شد. در پايان سال ۱۸۸۰ پارانيتروفينول با قيمتي ارزانتر از اسيتانيليد وارد بازار شد. كارل دويسبورگ[پ ۱۰] مسئول تحقيقات در شركت بايرن كه به نام شركت فردريك باير و شركاء معروف بود، از كاركنان بخش پارانيتروفينول خواست تا كاربرد مفيدي براي اين محصول بيابند. اسكار هينزبرگ[پ ۱۱] به تبديل اين ماده به اسيتوفنيتدين ميانديشيد.[۸][۵] ايده اوليه ساخت اين ماده جديد تنها براساس اهدافي تجاري بود ليكن بخت با آنها يار بود و آزمايشها نشان داد كه اين ماده از آنتي فيبرين قويتر بوده و عوارض جانبي كمتري دارد، لذا دويسبورگ تصميم به فروش اين ماده با نام تجاري فيناسيتين گرفت.[۹] پيش از آن و در سال ۱۸۷۸ هارمون نورثروپ مورسه[پ ۱۲]
براي اولين بار پاراستامول را از طريق اكسايش و كاهش پارانيتروفينول با قلع در اسيد استيك خلق كرد.[۱۰] با اينحال پاراستامول تا سال ۱۸۹۳ در درمانهاي پزشكي به كار نرفت تا اينكه در همان سال پاراستامول در نمونههاي ادراري افرادي كه فيناسيتين استفاده كردهبودند مشاهده گشت. شيميدانان آن را روي تركيبي سفيدرنگ و بلورين متمركز كردند. در سال ۱۸۹۹ كشف شد كه پاراستامول متابوليت اسيتانيليد است اما اين اكتشاف ناديده گرفته شد. در سال ۱۹۴۶ به مؤسسه تحقيقات مسكنها و داروهاي آرامبخش، بودجهاي به منظور مطالعه روي مشكلات مرتبط با مسكنها، از سوي مقامات نيويورك اختصاص داده شد و برنارد برودي[پ ۱۳] و جوليوس اكسلرود[پ ۱۴] براي بررسي علل ظهور متوهموگلوبين، كه در واقع حالتي است كه خون توانايي حمل اكسيژن را از دست داده و ممكن است به فوت بيمار منجر شود، تعيين شدند. در سال ۱۹۴۸ برودي و اكسلرود متوهموگلوبينميا[پ ۱۵] را به مصرف اسيتانيليد ربط دادند و تأكيد كردند تأثيرات مسكن استانيليد به دليل متابوليت فعال آن يعني پاراستامول است. آنان تأكيد كردند حال كه پاراستامول تأثيرات منفي اسيتانيليد را ندارد بايد جايگزين آن شود.[۱۱]
ادامه مطلب لينك زير:
استامينوفن
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۵ آذر ۱۳۹۸ساعت:
۱۲:۳۱:۲۳ توسط:مبينا كاظمي موضوع:
موارد مصرفدرمان انگلها، آميبها و تك ياختهها ژيارديا، انتاموبا، تريكوموناس واژيناليس، گاردنرلا واژيناليس، واژينوز باكتريال و باكتريهاي گرم مثبت بي هوازي و گرم منفي بي هوازي، آبسه آميبي كبد، هليكوباكتر پيلوري، بيماري كرون، التهاب حاد و زخم لثه، عفونتهاي داخل شكمي و عفونتهاي عمومي ناشي از باكتريهاي بي هوازي كاربرد دارد.
در موارد مقاومت به مترونيدازول از تينيدازول استفاده ميشود. هر چند مقاومت متقاطع بين نيترو ايميدازولها وجود دارد اما جايگزين خوبي بجاي مترونيدازول است.
در ايالات متحده به عنوان خط اول درمانهاي آميبي استفاده ميشود.
مكانيسم اثرتينيدازول يك آنتي بيوتيك از گروه نيترو ايميدازولها و همانند مترونيدازول است. به سرعت از راه خوراكي جذب ميشود. نيمه عمر تينيدازول ۱۲ تا ۱۴ ساعت است اما مترونيدازول ۶ تا ۸ ساعت است. پس از جذب از سد خوني مغز عبور ميكند و بهطور گستردهاي در تمام بافتهاي بدن توزيع ميشود. در كبد توسط سيتوكروم P450 در ايزوفرم CYP3A4 متابوليزه ميشود و با پيوند يافتن به DNA سلول باكتري موجب توقف ساخت و تكثير آن و در نهايت مرگ سلول ميشود. دفع آن كبدي و كليوي است و حدود ۱۲٪ آن از طريق مدفوع دفع ميشود. از جفت عبور ميكند و در شير مادر ترشح ميشود.
تداخلات داروييمصرف همزمان با فنوباربيتال، فني توئين، ريفامپين و داروهاي ضد انعقاد خوراكي مانند وارفارين تداخل دارد.
در صورت مصرف با فلوروكينولونها منجر به تظاهرات اعصاب و تشديد لرزش ميشود.
در طول درمان از مصرف مشروبات الكلي خودداري شود.
عوارض جانبياز جمله عوارض جانبي شايع تر: ناراحتي معده، حالت تهوع، استفراغ، بي اشتهايي، لرزش، سرگيجه، خستگي، احساس طعم تلخ فلزي در دهان، ندرتاً واكنشهاي آلرژيك پوستي، آتاكسي
موارد منع مصرفحساسيت شخص به دارو يا مشتقات نيتروايميدازولها
بيماران مبتلا به اختلالات CNS اعصاب
مقدار مصرفتريكومونازيسدوز توصيه شده براي بزرگسالان ۲ گرم (معادل ۴ قرص) به صورت خوراكي در دوز واحد.
چون تريكومونازيس يك بيماري مقاربتي است، هر دو شريك جنسي (مرد و زن) بايد با همين دوز بهطور همان زمان درمان شوند.
واژينوز باكتريالروش اول: دوز توصيه شده (در زنان غير باردار) ۲ گرم به صورت خوراكي، به مدت ۲ روز
روش دوم: دوز ۱ گرم (۲ قرص) به مدت ۵ روز
ادامه مطلب لينك زير:
تينيدازول
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۵ آذر ۱۳۹۸ساعت:
۱۱:۵۸:۲۲ توسط:مبينا كاظمي موضوع:
گوژپُشتي (با نام علميِ كيفوز يا كايفوزيس، (به انگليسي: Kyphosis)؛ (به فرانسوي: Kyphose)) گونهاي نقص است كه در آن ستون فقرات به علل مختلفِ مادرزادي يا اكتسابي دچار افزايش قوس غيرطبيعي در ناحيهٔ سينهگاهي (Thoracic) ميشود. البته گوژپشتي در ناحيه گردني يا كمري هم ممكن است بهوجود آيد اما معمول ميزان آن بهاندازهاي نيست كه سبب از بين رفتن كامل تورفتگي گردني و كمري شود؛ ازاينرو اين واژه بيشتر براي ناحيهٔ سينهاي كاربرد دارد.
در برخي از افراد ممكن است ميزان آن بهاندازهاي كم باشد كه با ورزش رفع شود، اما در مواردي كه مقدار آن در راديوگرافي ستون فقرات كمتر از ۴۰ درجه باشد با كمك ارتز (معمولاً ارتز يا بريس ميلواكي) در قبل از سن بلوغ قابل رفع است در حالتي كه ميزان قوس بيشتر از ۴۰ درجه باشد يا در زمان مراجعه بيمار بالغ باشد معمولاً تنها راه درمان قطعي عمل جراحي است.
انحناي كمر به داخل، كاوپُشتي ناميده ميشود.
جستارهاي وابستهستون مهرههاكاوپُشتيمنابعاطلس ارتزهافرهنگ واژههاي مصوب فرهنگستان زبان وادب فارسي[نمايش]نبوبيماريهاي پشت و كمر
ادامه مطلب لينك زير:
گوژپشتي
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۵ آذر ۱۳۹۸ساعت:
۱۱:۱۳:۱۳ توسط:مبينا كاظمي موضوع:
گويچههاي سفيد (لوكوسيتها) يا گلبولهاي سفيد از ياختههاي خون هستند. گويچههاي سفيد بخشي از دستگاه ايمني بدن هستند و بدن را در برابر بيماريهاي عفوني محافظت ميكنند. لوكوسيتها بر خلاف اريتروسيتها هستهدار و متحرك هستند. در انسان بالغ گويچههاي سفيد در مغز استخوان جناغ و لگن خاصره و جمجمه ساخته ميشوند (در كودكان مضافاً در استخوان لولهاي دستها) و در خون آزاد ميشوند. گويچههاي سفيد سپس در مغز استخوان، و تيموس «ميآموزند» كه دقيقاً چه نوع وظيفه دفاعي به عهده دارند و چه چيزهايي خودي و چه چيزهايي غيرخودي (دشمن) محسوب ميشوند.
انواع گلبول سفيدلوكوسيتها بر اساس حضور يا عدم حضور گرانولهاي اختصاصي در سيتوپلاسم خود به دو دسته گرانولوسيتها (دانهدارها) و آگرانولوسيتها (بدون دانهها) تقسيم ميشوند.
گرانولوسيتهاگرانولوسيتها بر اساس رنگپذيري گرانولهاي اختصاصي به سه دسته نوتروفيلها، ائوزينوفيلها و بازوفيلها تقسيم ميگردند.
نوتروفيلها Neutrophils: نوتروفيلها بيش از 56٪ گلبولهاي سفيد خون را تشكيل ميدهند وداراي هسته لبوله (چند لوبه) ميباشند، توانائي بيگانهخواري (فاگوسيتوز) دارند. سيتوپلاسم اين سلول داراي گرانولهاي بسيار ظريف صورتي كم رنگ ميباشد. نوتروفيلها در عفونتهاي حاد مانند بيماريهاي عفوني و آپانديسيت حاد درخون افزايش مييابند. خنثي دوست ميباشند گرانولهاي آنها با رنگ خنثي رنگ ميپذيرد هستهها چند قسمتي و بيشترين نوع گرانولوسيتها را تشكيل ميدهند.ائوزينوفيلها Eosinophils: يا اسيدوفيلها حدود ۵٪ از گلبول سفيد خون را تشكيل ميدهند وداراي هسته دو لوبه است. سيتوپلاسم سلول حاوي دانههاي نارنجي فراوان است. تعداد ائوزينوفيلها در بيماريهاي ازدياد حساسيتي و عفونتهاي انگلي در خون افزايش مييابد. سلولهايي كه گرانولهاي آنها با رنگهاي اسيدي رنگ ميگيرند. اين گرانولها درشت ميباشند. هسته به صورت s شكل ديده ميشود.بازوفيلها Basophils: كمترين درصد گلبولهاي سفيد (۱٪) در يك گسترش خوني را دارند. بازوفيلها داراي دانههاي درشت آبي تيره در سيتوپلاسم خود هستند. اين دانهها حاوي مواد متعددي مانند هيستامين، پروتئوگليكان (مانندهپارين و كندروايتين) و آنزيمهاي پروتئوليتيك (مانند الاستاز و ليزوفسفوليپاز) هستند كه نقش مهمي در واكنشهاي التهابي دارند. آزاد شدن هيستامين در خون باعث ايجاد علائم حساسيت (آلرژي) ازجمله التهاب، قرمزي، خارش و مخصوصاً كهير ميگردد. گرانولهاي آنها با رنگ قليايي رنگ ميگيرند دو هسته درشت به هم چسبيده دارند و حدود ۱ درصد از گلبولهاي سفيد را شامل ميشوند.
آگرانولوسيتهاآگرانولوسيتها به دو دسته لنفوسيتها و مونوسيتها تقسيم ميشوند. در سيتوپلاسم اين نوع گلبولهاي سفيد دانه وجود ندارند.
لنفوسيتها: لنفوسيتها خود به دو نوع اصلي B و T تقسيم ميشوند كه در ساخت آنتيبادي و فاگوسيتوز نقش دارند و داراي هستهاي گرد و با سيتوپلاسم اندك است. هر لنفوسيت چه B و چه T فقط يك نوع گيرندهٔ آنتيژني در سطح خود دارند ولي تعداد زيادي گيرندهٔ آنتيژني از يك نوع دارند. لنفوسيتها فاگوسيتوز انجام نميدهند و در دفاع اختصاصي نقش دارند.
ادامه مطلب لينك زير:
گلبول سفيد
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۵ آذر ۱۳۹۸ساعت:
۰۹:۴۸:۲۷ توسط:مبينا كاظمي موضوع:
سندرم شوك سمي ( TSS ) يا شوك توكسيك (به انگليسي: Toxic shock syndrome)يك بيماري ناشي از سموم باكتريايي است. علائم آن ممكن است شامل تب، بثورات پوستي، پوست پوستيشدن و فشار خون پايين است. همچنين ممكن است نشانههاي مربوط به عفونت خاص زمينهاي مانند ورم پستان، عفونت استخوان، التهاب غلاف نكروزان يا سينهپهلو نيز بروز كند.
TSS بهوسيله باكتريهاي نوع استرپتوكوك پيوژنز يا استافيلوكوكوس اورئوس ايجاد ميشود. سندرم شوك سمي استرپتوكوكي، گاهي با عنوان سندرم سمي شوكمانند (TSLS) شناخته ميشود. مكانيزم عمومي اين بيماري شامل توليد سوپرآنتيژنها است كه در طي يك عفونت استرپتوكوكي مهاجم يا عفونت استافيلوكوكي موضعي اتفاق ميافتد. استفاده از تامپونها يكي از علل رايج عفونت استافيلوكوكي است كه باعث ضايعات پوستي در كودكان ميشود. تشخيص اين بيماري معمولاً بر اساس علائم انجام ميشود.
علائم و نشانههاعلائم سندرم شوك سمي (TSS) به علت اصلي آن بستگي دارد. TSS ناشي از عفونت باكتري استافيلوكوكوس اورئوس معمولاً با علائم و نشانههايي از قبيل تب بالا، فشار خون پايين، اختلال خواب و سردرگمي همراه است كه ميتواند به سرعت به گيجي، كما و نارساييهاي متعدد منتهي شود. بثورات مشخصه كه اغلب در اوايل بيماري مشاهده ميشود، شبيه آفتاب سوختگي است و ميتواند هر منطقهاي از بدن شامل لبها، دهان، چشمها، كف دستها و پاها را شامل شود. در بيماراني كه در مرحله اوليه عفونت قرار ميگيرند، بثورات پس از ۱۰ تا ۲۱ روز خيس (آبدار) ميشوند.
در مقابل، STSS ناشي از باكتري استرپتوكوك پيوژنز، يا TSLS، به طور معمول در افراد مبتلا به عفونتهاي پوستي باكتريايي پديدار ميشود. اين افراد اغلب درد شديد در محل عفونت پوستي را تجربه مي كنند و پس از آن، پيشرفت سريع علائم همانطور كه در بالا براي TSS شرح داده شده رخ ميدهد. در مقايسه با TSS ناشي از استافيلوكوك، TSS استرپتوكوكي اغلب شامل يك آفتاب سوختگي است.
ادامه مطلب لينك زير:
سندرم شوك سمي
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۵ آذر ۱۳۹۸ساعت:
۰۸:۲۹:۳۰ توسط:مبينا كاظمي موضوع:
دستگاه گردش خون يكي از دستگاههاي بدن است كه كارش به گردش درآوردن خون در بدن به منظور رساندن غذا (آمينواسيد، الكتروليت، لنف)، انواع گازهاي مورد مصرف بدن همچون اكسيژن و دفع مواد زايد حاصل از متابوليسم سلول هاست. بهطور كلي، چرخش خون در بدن به دو چرخه (گردش) ششي، كه در حين آن خون توسط قلب به درون ششها هدايت شده و در آنجا اكسيژن دريافت ميكند، و چرخه سيستميك (كل بدن منهاي بخش گازي ريه)، كه در حين اين چرخه خون توسط قلب به كل بدن هدايت شده و اكسيژن و مواد غذايي را به كل سلولهاي بدن ميرساند. دستگاه گردش خون شامل تمام رگهاي بدن به استثناء رگهاي لنفي بوده و يك سيستم بسته محسوب ميگردد و بنابراين سلولها و اجزاي خون هرگز از رگها خارج نميگردند. لازم به يادآوري است كه در بسياري از بي مهرگان، سيستم گردش خون، يك سيستم باز محسوب ميگردد.
بدن يك فرد بالغ بهطور متوسط داراي ۴٫۷ تا ۵٬۷ ليتر خون ميباشد، كه در برگيرنده پلاسما، سلولهاي قرمز خون، سلولهاي سفيد خون، و ساير اجزاء ميباشد.
قلبقلب يكي از اجزاي اصلي دستگاه گردش خون در انسانهاست و با ضربانهاي خود خون را در رگها جاري ميسازد. بجز ماهيها كه دستگاه گردش خون ساده دارند، ديگر مهرهداران داراي گردش خون مضاعف هستند. در جريان خون ساده خون تيره كه تراكم دياكسيدكربن بالا دارد، به قلب ميآيد. با ضربان قلب به آبششها رفته و پس از اينكه گازها را مبادله كرد بدون بازگشت به قلب، به طرف بافتهاي بدن ميرود. در گردش خون مضاعف خون حاوي دياكسيدكربن بالا پس از قلب به ششها رفته اكسيژن و دياكسيدكربن را مبادله ميكند و به قلب باز ميگردد. پس از آن به گردش عمومي خون هدايت ميشود و به سمت بافتها و اندامها ميرود. قلب خزندگان، پرندگان و پستانداران چهار حفرهاي ميباشد. دو حفرهٔ بالا، دهليز و دو حفرهٔ پايين بطن نام دارند. خون از سمت راست قلب به سمت ششها ميرود كه اين مسير را گردش خون كوچك ششي مينامند. خوني كه از ششها ميآيد به سمت چپ قلب وارد ميشود و از آنجا به ساير نقاط بدن منتقل ميشود، اين گردش را گردش بزرگ مينامند.
ساختمان قلبقلب به وسيلهٔ دو صفحهٔ عمود برهم به چهار حفره تقسيم ميشود، دهليز چپ و راست، بطن چپ و راست. دهليز راست در قدام دهليز چپ قرار دارد و بطن راست در قدام بطن چپ. ديواره قلب شامل سه لايه است:
لايهٔ خارجي احشايي از پريكارد سروزي (اپيكارد)لايهٔ مياني ضخيم از عضلهٔ قلب (ميوكارد)لايهٔ نازك داخلي (اندوكارد)لايه داخلي پوشش حفرههاي دهليز و بطن است. لايه مياني ماهيچهاي و ضخيم، بخش قابل انقباض قلب است و لايه خارجي پوشش پيوندي يا آبشامهٔ قلب را ميسازد. بافت گرهي نوع ديگري از بافت ماهيچهاي در قلب است كه كار هدايت و توليد تحريكهاي قلبي را بر عهده دارد.
ويژگيهاي ماهيچهٔ قلبميوكار دهليزها و بطنها به شكل تارهايي ماهيچهاي و مستقل به انقباض در ميآيند. تارهاي ماهيچهاي به هم متصل هستند و تحريك را به يكديگر منتقل ميكنند. بافتي عايق در محل اتصال ماهيچهٔ دهليزها به ماهيچهٔ بطنها وجود دارد و از انتشار تحريك بجز طريق بافت گرهي خودداري ميكند. قلب ماهيچهاي است خودكار وبافت گرهي مركز بوجود آمدن تحريك و انقباض آن است. سرعت انقباض قلب وابسته به اعصاب قلب است. منقبض شدن ماهيچهٔ قلب سيستول ناميده ميشود و دياستول بازگشت آن به حال آرامش است.و...
بافت گرهي و خودكار قلب
ادامه مطلب لينك زير:
دستگاه گردش خون
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۵ آذر ۱۳۹۸ساعت:
۰۸:۲۷:۴۰ توسط:مبينا كاظمي موضوع:
تِستوستِرون (به انگليسي: Testosterone) از هورمونهاي استروئيدي مهم موجود در بدن پستانداران ازجمله انسان (در هردو جنس) ميباشد كه اثرات آندروژنيك (جنسيتي) و آنابوليك (سازنده، رشد دهنده) دارد.
توليد تستوسترون پيش از دو ماهگي جنين در رحم مادر آغاز گشته و در تعيين نرينگي يا مادينگي آن نقش دارد. توليد اين هورمون در دوره بلوغ جنسي در پسران افزايش يافته و عامل اصلي تغييرات فيزيكي اين دوران بهشمار ميآيد. بهطور متوسط بدن هر مرد ۲۰ برابر بيشتر از بدن هر زن تستوسترون توليد ميكند هرچند به دليل متابوليسم بيشتر سطح پلاسمايي اين هورمون در مردان فقط هفت برابر زنان است.[۱] تستوسترون از هورمونهاي استروئيدي بدن است كه ساختمان اصلي سازنده آن را كلسترول تشكيل ميدهد.
ترشح تستوستروناين هورمون در غدد فوق كليوي ساخته ميشود، و در بيضهها ذخيره ميشود
بيضههانوشتار اصلي: بيضهبيضهها چند هورمون جنسي مردانه از جمله تستوسترون، دي هيدروتستوسترون (dihydrotestosterone)، و آندروستن ديون(androstenedion) ترشح ميكنند كه به مجموعهٔ آنها آندروژن ميگويند. تستوسترون به حدي بيشتر از هورمونهاي ديگر است كه ميتوان آن را هورمون اصلي بيضه دانست، گرچه بخش زيادي از تستوسترون و شايد بيشتر آن در بافتهاي هدف به هورمون فعال تر دي هيدروتستوسترون تبديل ميشود. تستوسترون به وسيلهٔ سلولهاي ميان بافتي ليديگ(interstitial cells of Leydig) ترشح ميشود كه در ميان بافت لابلاي لولههاي مني ساز قرار دارند و حدود ۲۰ درصد از وزن بيضههاي بالغين را تشكيل ميدهند. در دوران كودكي تقريباً هيچ سلول ليديگي در بيضهها وجود ندارد و تقريباً هيچ مقدار تستوسترون از بيضهها ترشح نميشود اما تعداد زيادي از اين سلولها طي دو سهماهه نخست پس از تولد پسران و در مردان بالغ وجود دارد و لذا در اين دو دوره مقدار زيادي تستوسترون از بيضهها ترشح ميشود. به علاوه اگر سلولهاي ميان بافتي ليديگ دچار تومور شوند مقدار زيادي تستوسترون ترشح ميكنند؛ و بالاخره در صورت تخريب اپيتليوم زاياي بيضهها بر اثر درمان با اشعهٔ X يا حرارت بيش از حد، سلولهاي ليديگ كه كمتر آسيب ميبينند غالباً به توليد تستوسترون ادامه ميدهند.[۲]
ادامه مطلب لينك زير:
تستوسترون
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۴ آذر ۱۳۹۸ساعت:
۰۴:۱۷:۳۰ توسط:مبينا كاظمي موضوع:
بيزاكوديل يك داروي ضد يبوست است كه باعث تحريك حركات روده ميشود. از بيزاكوديل براي درمان يبوست يا خاليكردن روده قبل از استفاده از جراحي، اشعه X يا ديگر فرايندهاي درماني استفاده ميشود.
اگر به بيزاكوديل حساسيت داريد يا داراي شرايط زير هستيد، نبايد از اين دارو استفاده كنيد:
- معده درد، اسهال يا استفراغ
- همچنين اگر داراي شرايط زير هستيد قبل از مصرف بيزاكوديل با دكتر مشورت كنيد:
- بواسير يا مشكلات مقعدي
- بيماري التهاب روده، يا ديگر بيماري هاي روده
- سابقه زخم معده
- بي اشتهايي يا اشتهاي زياد
- غذا را بدون جويدن نميتوانيد قورت دهيد
سالمندان نبايد از بيزاكوديل به صورت مقعدي استفاده كنند. اگر باردار هستيد بدون توصيه دكتر بيزاكوديل مصرف نكنيد. همچنين اگر به نوزاد خود شير ميدهيد بدون تجويز دكتر از بيزاكوديل استفاده نكنيد.
بيزاكوديل براي كودكان زير ۲ سال و بدون تجويز دكتر مناسب نيست.
چگونه بايد از بيزاكوديل استفاده كرد؟
ميزان مصرف بيزاكوديل
- بزرگسالان: ۵ تا ۱۵ ميليگرم و يكبار در روز، اگر به تخليه كامل نياز است، روازنه ۳۰ ميليگرم بصورت دهاني
- كودكان بالاي ۱۲ سال: ۵ تا ۱۵ ميليگرم هنگام خواب و بصورت دهاني
- كودكان ۶ تا ۱۲ سال: ۵ ميلي گرم بصورت دهاني در هنگام خوابيدن يا قبل از صبحانه
- كودكان زير ۶ سال: مصرف دهاني دارو براي اين گروه سني توصيه نميشود.
مصرف بيش از حد داروي ضديبوست باعث عدم كاركرد صحيح روده و يا وابستهشدن روده به اين دارو ميشود. هنگام مصرف به نكات مهم زير دقت كنيد:
- در برخي موارد، دارو به صورت دهاني مصرف ميشود. البته اين دارو به صورت شياف هم وجود دارد
- اين دارو را نجويد و همچنين نصف نكنيد. داروي كامل را با يك ليوان آب قورت دهيد
- بيزاكوديل اگر به صورت دهاني مصرف شود بين ۶ تا ۱۲ ساعت بعد باعث تحرك روده ميشود
- بيزاكوديل اگر بصورت مقعدي استفاده شود سريعتر جواب ميدهد
- اگر دارو را بصورت شياف مصرف كنيد، بين ۱۵ تا ۶۰ دقيقه بعد روده شما شروع به تحرك ميكند
- سعي كنيد قبل از استفاده دارو بصورت مقعدي، مثانه خود را تخليه كنيد.
- قبل و بعد از استفاده از دارو بصورت مقعدي دستان خود را بشوييد
نحوه استفاده بصورت شياف:
- شياف را از بسته بندي جدا كنيد. شياف را زياد در دست خود قرار ندهيد زيرا ذوب ميشود
- اگر شياف نرم است، براي چند دقيقه درون يخچال قرار دهيد
- به سمت چپ دراز بكشيد و پاي راست خود را به سمت قفسه سينه بالا بياوريد. شياف را به آرامي وارد مقعد كنيد
- ادامه مطلب لينك زير:
- قرص بيزاكوديل چيست؟ عوارض جانبي، تاثير برلاغري و نكات مهم ديگر
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۴ آذر ۱۳۹۸ساعت:
۰۱:۱۵:۳۲ توسط:مبينا كاظمي موضوع:
اگر بعداز يك نزديكي غيرمنتظره نگران بارداري خود هستيد يا مواجهه با آن را پيش بيني ميكنيد، پيدا كردن راهي براي پيشگيري از باردراي طبيعي است. در اين مطلب همراه ما باشيد تا مزايا و معايب راههاي مختلف پيشگيري از بارداري را بدانيد. اين راهنما براي پزشكاني ست كه به صورت قانوني قصد سقط جنين كودكان معيوب و … را دارند.
روش اورژانسي
امروزه روشهايي براي پيشگيري از بارداري بصورت اورژانسي وجود دارد.
پيشگيري اورژانسي زماني استفاده ميشود كه نزديكي غيرمنتظره داشته باشيد يا اينكه احساس كنيد روش پيشگيري از بارداري موفقيت آميز نبوده است. كليد اين روش پيشگيري اين است كه بايد در اصرع زمان (حداقل تا ۷۲ ساعت پس از نزديكي) استفاده شود. قرصهاي اورژانسي پيشگيري از بارداري در اين موارد استفاده ميشوند. قرصهاي اورژانسي (فوري)، تخمك گذاري را متوقف كرده يا آن را به تاخير مي اندازد.
روش پيشگيري از بارداري پس از ۱ هفته
در اين موقعيت روش پيشگيري از بارداري قبلي موثر نبوده است. اين زماني خواهد بود كه پريوديتان عقب افتاده باشد و به شك افتاده باشيد.
نگران نباشيد! هنوز هم براي پيشگيري از بارداري فرصت داريد. اگر ۵ روز از رابطه ي جنسي گذشته باشد، ميتوانيد از قرصهاي اورژانسي براي پيشگيري از بارداري استفاده كنيد. اگر بيشتر از ۵ روز باشد، بايد به گزينه هاي ديگري فكر كنيد.
بهترين راه پيشگيري از بارداري در اين قسمت داروها هستند كه ميتوانند به اين بارداري ناخواسته پايان دهند. در بسياري از موارد ممكن است يك پريودي عقب افتاده داشته باشيد كه نشاندهنده ي بارداري شما باشد.
براي محاسبه ي زمان دقيق بارداري به شيوه ي زير عمل كنيد:
- از يك تقويم استفاده كنيد.
- به اولين روز آخرين پريودي نگاهي بيندازيد.
- زمان پريودي بعدي را از روي اين تاريخ مشخص كنيد تا ببينيد پريوديتان چند روز عقب افتاده است.
سقط جنين به روش دارويي (فقط با اجازه امامان جماعت)
سقط دارويي يكي از مواردي ست كه ميتوانيد يك هفته پس از نزديكي محافظت نشده تا ۹ هفته پس از اولين روز آخرين پريودي (سن بارداري) استفاده كنيد.
زمانيكه در اين مرحله متوجه بارداري ميشويد، هنوز در ۳ ماهه ي اول بارداري قرار داريد. اين زمان در محدودي قانوني سقط جنين خواهد بود.
اين فرم از سقط جنين توسط داروها انجام ميگيرد و خبر خوب اين است كه اين روش صرفا با داروها و بدون نياز به عمل جراحي قابل انجام است. قبل از مصرف دارو، پزشك اقداماتي انجام ميدهد.
اين اقدامات عبارتنداز:
- معاينه ي فيزيكي
- مرور سابقه ي پزشكي
- تست بارداري يا سونوگرافي
- آزمايشات آزمايشگاهي (خون و ادرار)
ادامه مطلب لينك زير:
4 تا از بهترين و جديدترين راههاي جلوگيري از بارداري (بهترين زمان)
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۴ آذر ۱۳۹۸ساعت:
۰۱:۰۸:۱۱ توسط:مبينا كاظمي موضوع: